چهارمانه

ساخت وبلاگ

سال قبل،درگیر یه سری حس بد شده بودم.یه سیکل طولانی مدت از شاید،افسردگی! بعد از چند سال وبلاگی ساختم و توش نوشتم و نوشتم و نوشتم...

 

چند ماه بعد از اینکه حالم خوب شد؛دوباره بهش سرزدم.نوشته هام رو خوندم و تغییری که طی چند ماه کرده بودم رو به وضوح حس کردم.نگام به آرشیو افتاد و واقعا یکه خوردم!نزدیک به نه ماه فقط پست آه و ناله و غم و غصه...از نوشته ها بکآپ گرفتم و پست خداخافظی گذاشتم و رفتم که رفتم.میخوام بگم غم همینه.درگیرش که میشی گذر زمان رو حس نمیکنی.هی میگی خدایا؛چرا نمیگذره.ولی بعدها که دفترچه خاطرات ذهنت رو ورق میزنی میبینی یه دوره کوتاه بوده و تو بودی که طولانیش کردی.به روایت بهتر،بکشید بیرون از دلبستگیای بی مورد دنیا.تو گذشته قدم نزنید وقتی دردی رو درمون نمیکنه.بیخیال شید دنیا رو؛هر چقدرم سخت،چیزیه که میگذره...باید بگذره... به قولی:

 

صلاح نیست به ویرانه ای که جغد از آن

فراری است ،تو ای دوست آشیان گیری 

 

 پی نوشت: جوجو جان؛ممنون بابت محبتت :)

♥ دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۶ ساعت 3:46 توسط شین بانو:

سومانه...
ما را در سایت سومانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : someonemuststayhere بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 5:47