بالاخره یه حرکتی زدم و تگ جدا زدم برای انیمه و مانگا و اوتومه و اینا. اون بغل⬅ ″انیمه و مشتقات آن″ پ.ن:حالا کی حال داره آرشیو رو بگرده پستای مربوطشو پیدا کنه -_-, ...ادامه مطلب
عذابآور تر از افسرده بودن،بودن با یه افسردهاس. پ.ن:فقط فکر به اینکه بعد از من چهاتفاقی ممکنه براشون بیوفته جلوم رو گرفته., ...ادامه مطلب
شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۶ چهارصد و هفتاد و سومانه من تا دهنم رو باز میکنم،حس میکنم دارم زر میزنم.بنابراین دهنم و میبندم و میام اینجا زر مینویسم. نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 3:6 | لینک | , ...ادامه مطلب
جمعه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۶ چهارصد و چهل و سومانه اینا فازشون چیه...همو خانم دکتر صدا میکنن،عاشق استاداشون میشن،عینک فیک میزنن،بیست و هشت ساعت از بیست و چار ساعت درس میخونن،درسای سال بعد رو از الان میخونن،خودشونو واسه معلم جر میدن...نه،خداوکیلی اگه فاز اینا نرماله فاز من چیه... نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 6:15 | لینک | , ...ادامه مطلب
بعد عمری یه سریال درست حسابی داره میده #گسل پ.ن۱:فقط شوکتD: پ.ن۲:فک میکنی بچه زرنگ تیرونی؟؟ D: نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 4:36 | لینک | ,دویست,سومانه ...ادامه مطلب
اصولا من از هر چی بدم میاد سرم میاد؛ در واقع سرمم نمیاد عاشقش میشم :| اینه که الان چند وقتیه سعی میکنم از چیزی تنفر نداشته باشم.یکی از همونا انیمه اس،ینی من اون همکلاسی عشق انیمه ام رو تخریب کرده بودم انقد مسخره کرده بودم انیمه هارو.حالا چند روز پیش رفتم آویزونش شدم که تو ر خدا چارتا انیمه خوب به من معرفی کن *-* اونم مثله یه ساقی خوب هشت تا بهم معرفی کرد که در ادامه مشاهده میفرمایید... اولیش وقتی مارنی آنجا بود. وای این خیلی خوب و خفن بود.فقط کلی اسکرین شات از نقاشی هاش گرفتم،داستانشم که نگم براتون :( این ر ببینین دومیش the garden of words اینم خوب بودا ولی یه ذره داستانش کج و کوله بود :| سو,پنجاه,سومانه ...ادامه مطلب
بم ثابت شده هر بار که برای تابستون کلی برنامه میچینم درواقع قراره هیچ غلطی نکنم پ.ن:با اختلاف زیاد دارم یکی از گندترین و کسل کننده ترین تابستونای عمرمو میگذرونم... نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 2:5 | لینک | , ...ادامه مطلب
منو پُک میزنی آروم، خرابم میکنی از سَر، رژ لب روی تَه سیگار، تَنِ من زیر خاکستر... پ.ن:ته سیگار _ رستاک نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 14:4 | لینک | , ...ادامه مطلب
اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود هفت سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی می, ...ادامه مطلب
اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود هفت سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی می, ...ادامه مطلب
شنبه دهم تیر ۱۳۹۶ بیست و سومانه یکی از فانتزی هام راننده کامیون بودنه.صب تا شب تو جاده برونی شبام بری رو سقف ماشین،زل بزنی به ستاره های کویر.شهر که ستاره هاش مُردن نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 3:37 | لینک | , ...ادامه مطلب
دارم ناطور دشت رو میخونم... نوشته: برای فهمیدن یک دختر حتما نباید از حس لامسه استفاده کرد... و چقدر درست میگه...چقدر :( ♥ دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۶ ساعت 2:58 توسط شین بانو: , ...ادامه مطلب