باباایوب گفت: ″تو از شجاعت هیچی نمیدانی.برای شجاعت چیزی باید به خطر بیفتد. من چیزی ندارم که از دست بدهم.″ دیو گفت:″جانت که هست.″ ″تو حالا هم آن را از من گرفتهای.″ ندای کوهستان - خالد حسینی, ...ادامه مطلب
هفتهای یهبار یه سطل قیر از کف پاهام میکشن بالا تا زیر گلوم.سهچهار روزیم مهمونمن.شایدم تاریکیه... غلیظه به هرحال., ...ادامه مطلب
جناب سگ. در حالی که من الکی مثلا رژیمم خدامیلیون لوازم ورزشت رو خریدی.پس قاعدتا نباید دلت واسم تنگ شده باشه.از عمم مایه بزار.,هشتمانه ...ادامه مطلب
پنجشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۶ صد و پنجاهمانه این دو روز انقدر کار کردم کائنات تعجب کرده بودن.خود حضرت عزرائیل اومد گف آبجی مونده تا خبر مرگت بیاد،دو دیقه بشین نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 6:38 | لینک | ,پنجاهمانه ...ادامه مطلب
اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود هفت سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه یه گرد غم روشون هست.مثل قبرن.نشون از آدمی که قبلا اینجا بوده.اما حالا یه سنگ ازش مونده.یه صفحه بی خداحافظی.از وبلاگ های مرده بدم میاد.حسی که بهم دست میده شبیه به از دست دادن کسیِ که روزی نقش داشته تو زندگیم.به خاطر همین هی,پنجاه,یکمانه ...ادامه مطلب
یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ صد و پنجاه و دومانه قبلا که با مامانم میرفتم بیرون نقش حمال رو داشتم،راه میرفت خرید میکرد ازم آویزون میکرد؛الان ترفیع مقام گرفتم،منو میبره که هر جا خسته شد اسنپ بگیرم براش. نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 4:25 | لینک | ,پنجاه,دومانه ...ادامه مطلب
اصولا من از هر چی بدم میاد سرم میاد؛ در واقع سرمم نمیاد عاشقش میشم :| اینه که الان چند وقتیه سعی میکنم از چیزی تنفر نداشته باشم.یکی از همونا انیمه اس،ینی من اون همکلاسی عشق انیمه ام رو تخریب کرده بودم انقد مسخره کرده بودم انیمه هارو.حالا چند روز پیش رفتم آویزونش شدم که تو ر خدا چارتا انیمه خوب به من معرفی کن *-* اونم مثله یه ساقی خوب هشت تا بهم معرفی کرد که در ادامه مشاهده میفرمایید... اولیش وقتی مارنی آنجا بود. وای این خیلی خوب و خفن بود.فقط کلی اسکرین شات از نقاشی هاش گرفتم،داستانشم که نگم براتون :( این ر ببینین دومیش the garden of words اینم خوب بودا ولی یه ذره داستانش کج و کوله بود :| سو,پنجاه,سومانه ...ادامه مطلب
دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ صد و پنجاه و چهارمانه هوروش باند قطعا یه سازمان مافیایی وابسته به تتلو و حاومدهومایونه نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 2:4 | لینک | ,پنجاه,چهارمانه ...ادامه مطلب
اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود هفت سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه یه گرد غم روشون هست.مثل قبرن.نشون از آدمی که قبلا اینجا بوده.اما حالا یه سنگ ازش مونده.یه صفحه بی خداحافظی.از وبلاگ های مرده بدم میاد.حسی که بهم دست میده شبیه به از دست دادن کسیِ که روزی نقش داشته تو زندگیم.به خاطر همین هی,پنجاه,پنجمانه ...ادامه مطلب
دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ صد و پنجاه و ششمانه خدایا،هیچ وقت هیچ بنده ای رو این ساعت گرسنه نکن.اگرم شد که از اون همبر بهشتیا بده جبرئیل بیاره.مچکرم نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 3:21 | لینک | ,پنجاه,ششمانه ...ادامه مطلب
یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۶ پنجاه و نهمانه وقتی دوستامو نگاه میکنم سوال بنبادینی برام پیش میاد: آیا منم دخترم و چرا اینگونه؟ نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 18:27 | لینک | , ...ادامه مطلب