سومانه

متن مرتبط با «دومانه» در سایت سومانه نوشته شده است

هزار و پانصد و دومانه

  • من،مُردم. تامام. , ...ادامه مطلب

  • هزار و چهارصد و شصت و دومانه

  • من تا اینجای زندگیم هنوز هیچ گهی نخوردم ^^ شما چطور؟, ...ادامه مطلب

  • چهارصد و هفتاد و دومانه

  • بسم الله الرحمن الرحیماولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه یه گرد غم روشون هست.مثل قبرن.نشون از آدمی که قبلا اینجا بوده.اما حالا یه سنگ ازش مونده.یه صفحه بی خداحافظی.از وبلاگ های مرده بدم میاد.حسی که بهم دست میده شبیه به از دست دادن کسیِ که روزی نقش داشته تو زندگیم.به خاطر همین هیچ وقت بی خداحافظی از اینجا نمیرم.این یه رسمه بین همه وبلاگ هایی که داشتم.امیدوارم اوقات خوبی با هم داشته باشیم،ما آدمای شاید غمزده از دنیای امروز که دنبال ردی از گذشته میگردیم...نظرات تایید نمیشن.کامنتتون اگه جواب داشته باشه میام وبلاگتون جواب میدم،اگر هم وبلاگ ندارید،توی پست بعد جواب داده میشه.متن ها و عکسایی که لینک ندارن برای خودمن، بازم باید بگم کپی نکنین؟ , ...ادامه مطلب

  • چهارصد و چهل و دومانه

  • ?can I kill you, ...ادامه مطلب

  • سیصد و دومانه

  • پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۶ سیصد و دومانه چند وقت پیش به قدیمیترین دوست وبلاگیم پی ام دادم،آخر سر بعد کلی حرف گفت تو کدوم شین هستی :| آدم از درون میپوکه. نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 4:14 | لینک  |  , ...ادامه مطلب

  • دویست و چهل و دومانه

  • اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود شش سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی میارن.بهم ثابت شده گذشته همیشه حسرت رو بهمراه داشته.به خاطر همین وبلاگ ها همیشه ,دویست,دومانه ...ادامه مطلب

  • دویست و سی و دومانه

  • دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶ دویست و سی و دومانه هر وقت کسی به ’واسه‘ میگه ’باسه‘ دوست دارم یه چاقو دربیارم حنجره اش رو جرواجر کنم -__- نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 4:29 | لینک  |  ,دویست,دومانه ...ادامه مطلب

  • صد و پنجاه و دومانه

  • یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ صد و پنجاه و دومانه قبلا که با مامانم میرفتم بیرون نقش حمال رو داشتم،راه میرفت خرید میکرد ازم آویزون میکرد؛الان ترفیع مقام گرفتم،منو میبره که هر جا خسته شد اسنپ بگیرم براش. نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 4:25 | لینک  |  ,پنجاه,دومانه ...ادامه مطلب

  • صد و سی دومانه

  • اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود هفت سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی می, ...ادامه مطلب

  • هشتاد و دومانه

  • شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۶ هشتاد و دومانه هنوزم دارم براش گریه میکنم،ولی توی دلم... داستان از این درام تر میشد مگه؟ هیچی نمیگم دربارش. فقط برید دانلودش کنید که ارزش بارها دیدن رو داره... نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 11:25 | لینک  |  , ...ادامه مطلب

  • هفتاد و دومانه

  • عرضی داشتم خدمت اونایی که ما با این اینترنت گرون و شوق و ذوق میریم وبلاگشونو باز میکنیم میبینیم زده: وبلاگی با این آدرس پیدا نشد ممکن است آدرس وبلاگ را اشتباه وارد کرده باشید و یا وبلاگ حذف شده باشد ... سلام پفیوزِ نکبت (●__●) نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 18:17 | لینک  |  , ...ادامه مطلب

  • شصت و دومانه

  • اولین باری که وبلاگ ساختم برمیگرده به حدود هفت سال پیش.بعد از اون دوستایی پیدا کردم که هر چند مجازی اما از دوستای حقیقیم در اون سالها بیشتر باهاشون ارتباط دارم.وبلاگ برای من اصالتی آمیخته با غم داره.مثل قاب عکسهای قدیمی،که هر وقت نگاهشون میکنی هزارتا خاطره زنده میشن جلوی چشمت؛چه خوب چه بد،دلتنگی می, ...ادامه مطلب

  • بیست و دومانه

  • شنبه دهم تیر ۱۳۹۶ بیست و دومانه یه آقایی هست تو کوچه ما، هر از گاهی صدای آوازش میاد.میخوام از همین تریبون بگم داداش دمت گرم!فقط یه کم رو تحریرات کار کن نوشته شده توسط شین بانو در ساعت 2:33 | لینک  |  , ...ادامه مطلب

  • دومانه «معرفی کتاب:دون جووانی»

  •   دون جووانی نوشته: mahtabiii75 در ۴۹۸ صفحه امروز تمومش کردم.رمانی بود که تو ریتینگ ذهنم هشت و نیم از ده گرفت.رمانی لایت،با صحنه های به جا و یه عشق درست.همون داستان قدیمی که توی فرهنگ ما ریشه داره؛ مرد بزرگی که تمام قد جلوی وجود پاک دختری کم میاره و هر کاری میکنه برای بدست آوردنش.پایان خوشی که جای , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها